Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۷ ساله‌ای که به خاطر ترس و وحشت به کلانتری پناه آورده بود، با بیان این که زندگی اش تباه شده است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: ۲ خواهر بزرگ‌ترم ازدواج کردند و تنها برادرم که از من کوچک‌تر است، کارتن خواب شد.

من هم در حالی تا مقطع راهنمایی تحصیل کردم که از همان دوران نوزادی در میان دود و دم و موادمخدر بزرگ شدم چرا که پدر و مادرم معتاد بودند و مخارج زندگی را با خرید و فروش انواع موادمخدر تامین می کردند اما مدام با یکدیگر درگیر بودند و هیچ تفاهمی با هم نداشتند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ارتباط پنهانی زن جوان و پیرمرد ۷۶ ساله به جنایت ختم شد | کشف جسد شوهر ۳۲ ساله با آثار خفگی  سرقت به خاطر آرزوی دوبلوری و فوتبالیست شدن | فقط با این روش جلوی سرقت ما را می توانید بگیرید!

بالاخره کار به جایی رسید که پدرم مادرم را طلاق داد و در حالی که چندین بار سابقه کیفری داشت با زن دیگری ازدواج کرد و به دنبال زندگی خودش رفت. در این شرایط برادرم که مسیر خلاف را در پیش گرفته بود، از زیر پل ها و پاتوق های خلافکاران سردرآورد و از همان دوران نوجوانی کارتن خواب شد.

مادرم نیز که با توزیع موادمخدر مخارج ما را تامین می کرد، چندین بار دستگیر و راهی زندان شد. در این شرایط بود که خواهر بزرگم با یکی از بستگان پدرم ازدواج کرد که او نیز از مسیر خلاف روزگار می گذراند. «قدرت» در حالی دامنه خلافکاری هایش برای توزیع موادمخدر را گسترش می داد که هامون پسر آن ها نیز به دنیا آمده بود.

در این گیر و دار روزی نیروهای انتظامی وارد خانه خواهرم شدند و مقداری موادمخدر صنعتی کشف کردند اما قدرت با حیله و فریبکاری موادمخدر را به گردن خواهرم انداخت و او نیز به واسطه عواطف و احساسات، توزیع موادمخدر را پذیرفت و برای چند سال راهی زندان شد اما وقتی فهمید شوهرش زن دیگری را به عقد موقت خودش درآورده است، از درون زندان تقاضای طلاق داد و از قدرت جدا شد.

در همین روزها خواهر دیگرم که عاشق پسر همسایه بود، با او ازدواج کرد و من هم به خاطر علاقه ای که به فتانه (خواهر دومم) داشتم، در ۱۵ سالگی نزد آن ها رفتم و در خانه خواهرم به زندگی ادامه دادم. حدود یک سال بعد شوهر خواهرم یکی از دوستانش را که جوانی کشاورز بود به من معرفی کرد و این گونه من و محسن با هم ازدواج کردیم.

او جوانی مهربان و خوش اخلاق بود اما در حالی که پسرم (توفان) بیشتر از ۲ سال نداشت، ناگهان حادثه وحشتناکی زندگی مرا تباه کرد. آن روز شوهرم زمانی که سوار بر موتورسیکلت به زمین های کشاورزی می رفت با یک دستگاه خودروی سواری تصادف کرد و حافظه اش را از دست داد.

خانواده محسن برای آن که به پول هنگفتی برسند، من و پسرم را از خانه بیرون کردند. من هم که اوضاع را این گونه دیدم با بخشیدن مهریه ام حضانت پسرم را پذیرفتم و با فروش طلاهایم خانه ای اجاره کردم و در یک فروشگاه لباس زنانه مشغول کار شدم.

مدتی بعد با جوان مجردی آشنا شدم که در یک نمایشگاه فروش خودرو کار می کرد. جابر خانه ای اجاره کرد و من و توفان را نزد خودش برد. بیشتر از ۱۰ سال به طور پنهانی در عقد موقت جابر بودم تا این که خانواده او از ماجرا مطلع شدند و او را مجبور کردند تا من و توفان را رها کند.

خلاصه آن ها جابر را داماد کردند و من هم دوباره خانه ای اجاره کردم و در حالی پسرم را به مدرسه می فرستادم که او جابر را پدر خودش می دانست. بالاخره بعد از این ماجراها یکی از دوستانم طالب را به من معرفی کرد تا با هم ازدواج کنیم. او قبلا ۲ زن را به عقد موقت خودش درآورده بود و ادعا می کرد آن زن‌ها خیانتکار بودند. من هم که می خواستم جای جابر را پر کنم، به عقد موقت طالب درآمدم اما ۳ ماه بیشتر از زندگی مشترکمان نگذشته بود که فهمیدم او به خاطر چاقوکشی و شرکت در نزاع های دسته جمعی چندین سابقه کیفری دارد و اکنون نیز باید برای تحمل کیفر خودش را به زندان معرفی کند.

طالب حدود یک سال بعد، از زندان بیرون آمد. آن جا بود که فهمیدم طالب نه تنها موادمخدر و مشروبات الکلی مصرف می کند بلکه از اراذل و اوباش معروف است که چندین بار سابقه خودکشی دارد و همه زخم های التیام یافته و خراشیدگی های وحشتناک روی پیکر خالکوبی شده اش به خاطر خودزنی و قدرت نمایی با چاقو بوده است.

او حتی در زندان هم قصد خودکشی داشته که موفق نشده بود، به همین دلیل از ادامه زندگی مشترک با او ترسیدم و صیغه محرمیت را فسخ کردم ولی طالب ادعا می کرد حتما من هم مانند ۲ همسر صیغه ای قبلی اش با مرد دیگری در زمان زندانی بودن او ارتباط برقرار کرده ام و حالا قصد جدایی دارم.

به این ترتیب آزار و اذیت ها و کتک کاری های او مرا به سوی یک زندگی مخفیانه کشاند تا خانه اجاره ای مرا پیدا نکند اما زمانی که به خانه خواهرم رفته بودم تا منزل جدیدی را با کمک او پیدا کنم، ناگهان یکی از همسایگان تلفنی از آتش سوزی در منزلم خبر داد.

در حالی هراسان خودم را به خانه رساندم که بیش از نیمی از لوازم در آتش سوخته بود و آثار خون روی پتوها دیده می شد. در همین هنگام وقتی چشمم به طناب داری افتاد که از سقف منزل آویزان بود، طالب با من تماس گرفت و از آن سوی خط گفت: اگر از من جدا شوی تو و فرزندت را از همان طناب دار آویزان می کنم و... .

با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) تحقیقات روان‌شناختی و اقدامات قضایی پلیس درباره این ماجرای هولناک آغاز شد.

کد خبر 747820 منبع: خراسان برچسب‌ها حوادث ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: حوادث ایران عقد موقت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۰۱۵۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تصمیم بزرگ: مورایس چگونه مسلمان شد

به گزارش «ورزش سه» مربی پرتغالی سپاهان، به لحاظ اخلاقی بی تردید یکی از متفاوت ترین مربیان خارجی است که در سال های اخیر به فوتبال ایران آمده است. فارغ از آرامش و ادبیات مودبانه ای که او در برابر سوالات غالباً چالشی، یکی از ویژگی های قابل تحسین او، علاقه ای است که نسبت به فرهنگ، هنر و موسیقی ایرانی بروز می دهد. 
این طرز تفکر، دقیقاً نقطه مقابل برخی مربیان اروپایی است که حتی با وجود سال ها حضور در ایران، نگاه بالا به پایین و اظهارنظرهای توام با نیش و کنایه را حفظ می کنند.

* حادثه ای که زندگی مورایس را تغییر داد
به گفته برخی نزدیکان این مربی، ماجرای عجیبی زندگی او را تحت تاثیر قرار داده است. ماجرایی که کمتر درباره آن صحبت شده است.
او پیش از اینکه پیشنهاد سپاهان را بپذیرد و به ایران سفر کند، در یک سانحه رانندگی دچار وضعیتی شبیه بیهوشی و کما می‌شود و پس از بهبودی، نوع نگاه وی به زندگی به کلی متفاوت شده است.

* می خواهم مسلمان شوم
اما آنچه که مدیران باشگاه سپاهان را شگفت زده کرد، این بود که مورایس چندی پیش به باشگاه مراجعه کرده و می گوید: «من می‌خواهم مسلمان شوم. باید از کجا شروع کنم؟»
به منظور راهنمایی این مربی پرتغالی، ابتدا از طریق بخش فرهنگی باشگاه سپاهان، مسائلی در خصوص عرف، شرع و قانون در ایران و دین اسلام برای وی توضیح داده شده و بلافاصله مقدمات شرعی تشرف مورایس به دین مبین اسلام انجام شده است. وی همچنین در محضر یکی از علما، شهادتین را به زبان جاری ساخته و شرعا مشرف به دین اسلام شد و شیعه گردیده است.
نکته دیگر اینکه به موازات این اقدامات،  یک مشاور مذهبی با آشنایی کامل به زبان انگلیسی در کنار وی، فرآیند آشنایی و آموزش مبانی اعتقادی و نیز پاسخگویی به سوالات مورایس را برعهده داشته است.

* ازدواج با دختر ایرانی
از مدت ها قبل زمزمه هایی مبنی بر ازدواج قریب الوقوع ژوزه مورایس با یک بانوی ایرانی در جریان بود. موضوعی که همراه با خبر تشرف او به دین اسلام، پررنگ تر شد و رسانه ها نیز درباره آن صحبت کردند.
در این خصوص گفته می شود مسائل شرعی ازدواج مورایس با همسر ایرانی اش اتفاق افتاده و طی چند روز آینده این مراسم به صورت رسمی برگزار می‌شود.

دیگر خبرها

  • طالب‌زاده با وجود اهانت‌های گروه‌های مختلف، هیچگاه نه مردد شد و نه ترسید/زیست شهیدانه در زندگی نادر دیده می‌شد
  • اتفاقی که باعث شد مورایس مسلمان شود
  • خشم پدر، جان همسر و فرزندش را گرفت
  • ماجرای مسلمان شدن مورایس؛ ازدواج با دختر ایرانی
  • بهره‌مندی ۳۶۰ هزار نفر از خدمات روانشناختی در مازندران ‌
  • درخشش چهره محبوب فوتبال یکسال‌ بعد از خانه‌نشینی | تیم ناکام، پرتشنج و هرج و مرج زده در کوتاه‌ترین زمان احیا شد
  • بهره‌مندی بیش از ۳۶۰ هزار نفر از خدمات مشاوره بهزیستی مازندران
  • ۲۳ درصد پرونده های مشاوره طلاق در مازندران منجر به ساز شد
  • پشت پرده مسلمان شدن مورایس سرمربی سپاهان
  • تصمیم بزرگ: مورایس چگونه مسلمان شد